پیشرو . سرزمین یخ

ما 2 تا با هم


هرچی دلتان بخواد

پیشرو سرزمین یخ

ميدونم که برای توهم پيش اومده ، خندهات درد داشته ، درد...

رفيق حسودی نکن به تنهایی من / وقتی تو دنیای سگی فقط کم داريم يه قبر

دفتر شعرتم ميشه نقاشی درد / بيا ببرمت به روزای جنجاليه من

رفيقامون برق دنيارو ديدن و کور شدن / مجبورم از خودم ديگه اين جمعو دور کنم

خودمو خورد کنم و برم تا حال بغض / خودکارمو دربيارم و بشم تو واژه گم

رو همه ی کتابای قفسه خاکه / چيزی که برام مونده يه نفس پاکه

بابا بااونکه ازم دوری هستم به يادت /پسرت تازه دراومده ازلجن کامل

يادمه آخرين بار که سر قبرت بودم / گريه ميکردم و ميگفتم از درد سر و روحم

وقتی رفتم از اين مملکت تو زرد / چيزای زيادی ديديدم و ذره ذره سوختم

تنها ، با طرفدارایی که مثل خوده من پرغمن

باروياهای رنگارنگی که خيلياشون مال ما نيست و ، رپ واسه ماها شده خطر

رپ پشت رپ ، يه مليونم نميفهمن / واسه اينکار لعنتی تو زندونم کشيدم درد

مردممون ديگه به ميمونم نميخندن / اگه کل دنيا جلوشون بسوزن يه بينندن

اين جماعت از زندگيشون بگيرن درس / حرفای ما چرته بگی ميگن شنيدم رپ

دختراوپسرادنبال....... و مواد / همين چيزاميکنه معن اين شعرو محال

مادر پدرای فقيری که کار ميکنن تا اينجوری با رويای بچه هاشون روبرو شن

مثل همه منتظر روز خوبن و کناره گرمای بخاريشون تو خونه موندن

هی!منتظرخبرای راديونشستن / تاشايد قهرماناشون بازيرو ببرن

درگيرغذاشونوچایی ويه قندن / نميخوان معنيه شب تاريکوبفهمن

اگه اومدی سرزدی به منو / خنده ديدی تو سرزمين من

بدون خنده ها ظاهر لحظه هاست

تو نميدونی هر دقيقه من يا ما / چی ميکشيم تو " سرزمين يخ "

نميدونی چی ميگذره تو قلب ما

عرفان

آه... « عرفان » ، پايدار...بيا...

شيش صبحه پيشونيمه از عرق خيس / پاشوپاشوبنويس بشه ورقه خيس

نه ، از سانسور خبری نيست / حتی اگه سرو بزنی با تبر تيز

سببش چيست / عوض مرحله زيست

مگه دل خوشو جيبت پر آزادی نيست / تا وقتی فکرت تو حبس باشه آزادی نيست

نسل سوختمونم برات آزاری نيست / و هی ، ميگن موزيکامون بازاری نيست

آخه ازجنس ماتوهيچ بازاری نيست/ مثل شعرامون کالایی نيست

چرا همه خوابن / آخه لالایی نيستو

بابایی نيست که ببرتت بالای ليست / اينجا شک ميکنی که شايد بالایی نيس

برگ سبز پمپ تپش نبضت / بيشتر دربياری تا بيشتر بره رو قرضت

اين زندگی نداره ارزش / عمری چاه ميکنی و آب نميده هرگز

اونجا ميگن يادت رفت زبان فارسيت / اينجا يکی ميبين تو رو با اوساما عار نيست

دنيا ميرونه و ما هم سوار تاکسيش / انگار قول داديم بريم از راهی که راست نيست

لاشخورایی که رو تنشون يه روده راست نيست / چهار فصل توی تيمت باشن يدونه پاس نيست

دنيای ديوانه که شده برامون عادی / چهار تا عوضی کثيف چهار تا رويای مادی

همينه که کابوس ميبينم / نابودم ، تو تابوت ميشينم

خودکارمو ميکُشم آروم ميگيرم / خالی ميشم باز جون ميگيرم

نرم ميکنم بات دست و پنجه / اولين خاطرم سال شصت و پنجه

که سوختمو شعله خاموش نميشه / حالا ميسوزه هرکی خورشيدو آغوش بگيره

که سوختمو شعله خاموش نميشه / حالا ميسوزه هرکی خورشيدو آغوش بگيره


نظرات شما عزیزان:

آناستازیا
ساعت10:59---29 آبان 1392

پاسخ: نوکر شما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|
بند انداز برقی اتوماتیک