پیشرو . ای کاش

ما 2 تا با هم


هرچی دلتان بخواد

پیشرو ای کاش

جنگ ها ميان و ميرن اما اين سربازای ما ان که جاودان ميمونند

به نام آزادی به نام خون.بخون ای کاش

ای کاش دستای ما تو دستای هم بود / دنيا رو ميگرفتيم طی چند روز

کسی با نقاب سياه ديگه دنبالت نبود امشب / دل من گرفته بدجور اومده خم رو ابروم

درختا خشکن مثل زندگی مردم / بين ابرها جنگ ميارن انرژی برقو

دارن آماده ميکنند غول فلزی جنگو / تا تو سوز روسيه بريم با دست و پا رو مين

تلاش می کنند برسيم به مرگ و نابودی / بمونيم سر جامون ميخ همه نابوديم

بدون مادر نميخورن بچه هامون شير / بدون پدر غمگينيم تو شب بارونی

خدايا من عاشق آرامش اسمتم/ به آرامش اسمت قسم که همه خوابيديم

بچه هامون مردن قهرمانی نيست / هممون تو زمستون بعد پاييزيم

وقتی ساختمونای شهرم در اومدن از جاش از جاش از جاش

ديگه رفيقمو نديدم رسيدم به جنازه ی غريبش

من ديدم دنيا نابود شد چکيدن خون از تنها جنگيدن تو اين بازی می کنه ما ها رو وحشی تر

شده بودم تو برف يه اسكلت بی روح/ دنبال گرما بودم با حسی مثل ديروز

سربازا دنبال جسد من بودن/ من دنبال دختر گمشده دستمه عروسک

خودمو نمی ديدم تو لباس رزم/ فكرشو نمی كردم که بشنوم صدای جنگ

گم كنم روح تو طبيعت سوخته / منظره ها شروع كنن به جويدن روحت

تو لابه لای درختا دنبال يه تبسم / می خوای بنويسی بهت ميده خودكارت تنفر

می نويسی از آدمای معتاج تنفس / از خطرات تاريكی دنيای بعد از ظلم

تو توهم ديدن يه ترازوی سالم / يه طرف جنگ يه طرف جهان توی خوابه

يكی دوست داره که مين در آغوشش باشه يه نفرم اون مين برای پولش ساخته

وقتی ساختمونای شهرم در اومدن از جاش از جاش از جاش

ديگه رفيقمو نديدم رسيدم به جنازه ی غريبش

من ديدم دنيا نابود شد چکيدن خون از تنها جنگيدن تو اين بازی می کنه ما ها رو وحشی تر

چيزی باقی نمونده از عمر زمين / وقتشه فقط به ستاره ها زل بزنيم

نريم تو ژست فکر بکنيم يه خرده عميق / به روزی که جنينی نياد از تو نطفه پديد

بهتره گلا رو آب بديم با خون مسيح / و با قلب پاک باشی منتظر روز بعدی

ميشيم به خونه نزديک کنار رود زرين / خلاص ميشيم از قدرت پول رنگين

صحبت سود فروش اسلحه سنگين / نگاه کن به مزرعه يخ زده شمشير

خدا کسی باقی نمونده از قرن هفتم / روزگار گذشت اضافه شد به رنج مردم

تعداد کمی بدست آوردن گنج رنج رو / اون تعداد زيادم آوردن هرج و مرج رو

چشات اين همه بدی رو ديد و خسته نشد / چرا گذاشتی اين طور کنند با تن گندم

وقتی ساختمونای شهرم در اومدن از جاش از جاش از جاش

ديگه رفيقمو نديدم رسيدم به جنازه ی غريبش

من ديدم دنيا نابود شد چکيدن خون از تنها جنگيدن تو اين بازی می کنه ما ها رو وحشی تر..........................................

آه اينا فقط يه رويای بد بود يه خواب بد اميدوارم تعبيرش خوب باشه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|
بند انداز برقی اتوماتیک