دانلود اهنگ تتلو و پیشرو بابا اون بالاس + متن

ما 2 تا با هم


هرچی دلتان بخواد

لینک دانلود
برای دانلود اینجا کلیک کنید

download link

for download click here

 

بابا اون بالاست و خیره به من
فکر میکرد که بچه ش دکتر میشه، اما من..
اسیر هیچ و پوچم، یه جایی گم شدم و هیشکی هم نی دنبالم..
بابا که رفت دیگه خیلی وقته، که دور و ورم هیشکی نی..
آخه بابا که میره، تو دیگه نمی تونی درست مامانو ببینی..

 

بابایی نمی دونه همه چی فرق کرده نمی دونه هیچی قشنگ نی…
اون نمی دونه دیگه عوض شده همه چی ما واسه اون روزا دلتنگیم
بابایی نمی دونه همه چی فرق کرده نمی دونه هیچی قشنگ نی
اون نمی دونه دیگه عوض شده همه چی ما واسه اون روزا دلتنگیم‎..

چند وقتیه حس میکنم حرفای این روزا حرفای آخره.
انگار افسرده شدم و مرحم دردام دستای مادره
هر روز بیماریه من و مردم، دارِه بیشتر میشه
اونایی که قلبا دوسشون داشتی رفتن و دیگه نیستن پیشت
خیلیا دوس دارن تو رو، اما هیشکی دور و ورت نیست
اونقد بغض کردی که دوس داری به غروب جمعه نرسی
این روزا با لبخند تلخمون به هم میگیم یادش بخیر
رضا نمی تونه بچگی هاشو که با بابا بود یادش بره..
رفیق خودت رو از من بدون، داستان زندگیمو حتما بخون
من، خیلی زحمت کشیدم تا برنده بشم توو شطرنج پول..
طول کشید تا متوجه بشم فرق قلب بد و از قلب خوب
طول کشید تا متوجه بشم دود نگیرم از دست دوست
بابا نبود تو دسترسمون، فقط یه پنج شنبه بود،
با خرما یادش میکردیمو حرفاش همیشه ارزنده بود
میگفت وقتی مردم هرروز یه رنگن، نمیتونی بشی همرنگشون..
از دنیا فراری میشی و
حست میگه بر گرد به نور…

دوس دارم بابایی وقتی بهت فکر میکنم یه جای آروم و بی صدا باشم. یعنی هیشکی مزاحمم نباشه. هه‎
‎ ناراحتم، ناراحت از اینکه تو رو نمی تونم ببینم. ناراحت از اینکه اوضاع درونی همه ریخته بهم.
هه هه..
قدیما اوضاع فرق میکرد. الان دیگه اونجوری نی بابا

من خیلی وقته که ندیدم
یکی نگرانم باشه
از اون روزی که من دیدم، چند سال می گذره..
من خیلی وقته ندیدم، آدما قلابی نباشن
تعداد اونا که مستن، هر سال بیشتره..
این از روزایی که میرن …اینم از روزایی که میان … اینم از روزایی که خاطرات گمن تووش و یادمون میان …
ولی این روزا خیلی وقته که مردن و من دیدم
ته توو شهرت..
کشیدم فقر توو غربت
دیدم اونایی که مرد و غدن
از درد شبا چسبیدم تختو محکم…
من دیدم این دور و ورو درست دیدم اون آدمای جلوترو
که جای اینکه واست پل بسازن، یه تابلو زدن که تو هم جلو نروووو..
بابایی نمی دونه فقط وقتی که می خندی رفیقات باهاتن
رفیقا نمی دونن حالا که بابا نیست اونا دیگه جای باباتن
بابایی نمی دونه همه چی فرق کرده نمی دونه هیچی قشنگ نی…
اون نمی دونه دیگه عوض شده همه چی ما هم باسه اون روزا دلتنگیم…
بابا اون بالاستو خیره به من..
فکر میکرد که بچه ش دکتر میشه، اما من…
اسیر هیچ و پوچم، یه جایی گم شدم و هیشکی هم نی دنبالم…


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|
بند انداز برقی اتوماتیک